محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
پانیسا خانمپانیسا خانم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

محمدپارسا و پانیسا خانم

مسافرتی که از تابستان به پاییز رسید

چند بار قرار بود بریم تهران خانه دایی امیرحسین که یا از طرف سرکار پدر نمیشد یا مریضی آقاجون و عزیز که از مکه آمدند مانع شده بود تا اینکه اینبار در کمال ناامیدی جور شد و شما دو تا فرشته خیلی خوشحال بودید که داریم چمدان می‌بندیم و چون مامان هنوز باور نداشت که میشه بریم،  روز آخر از مادرجون خواست که بیایند کمک. شما دو تا فرشته را حمام ببرند و مامان به کارهاش برسد. طبق معمول براتون از خانه غذا پخته و آورده بودند و حتی در جمع کردن وسایل هم کمک مامان دادند. ممنون مادرجون و چقدر شما خوبید که همیشه کمک حالمون هستید 😘😘💐 ❤ ️💝💐😘😘 و یک مسافرت بی استرس برای مامان که بابت شما دو تا فرشته  با همراه شدن مادرجون خیالم راحت است. و این چ...
26 مهر 1397

شهریور و مهر

آقاجون و عزیز و خاله مریم و شوهرشون از مکه آمدند. در چند روز اول که ما خانه آقاجون بودیم، محمدپارسا خوش خوشانش بود و چند مرتبه با مادرجون به خانه خاله مریم رفت واین از اولین بارهایی بود که زمان طولانی خانواده چهار نفری ما جدا میشد وتمام لحظات انگار یک تکه از وجود من نبود و مامان فقط سعی می‌کرد بین کارها با دیدن پانیسا یکم آروم بشه. و فقط خوشحال و دلخوش به این بودم که انتخاب و علاقه ی خودت بوده و پیش هیچ کس جات امن تر از پیش مادرجون نیست. اصلا چنان چسبیده بودی به مادرجون که نمیشد جدا کرد شما را. در مهمانی ها هم خیالم راحت بود چون مادرجون کمکم بود. وقتی مادرجون خانم طلا را برای مهمانی آماده میکنند. البته گیره و گل سر&nbs...
9 مهر 1397
1